خواهرم برای اینکه زیباتر از همیشه باشی به این چند دستور عمل کن: چشمپوشی از گناهان را سورمه چشمانت کن که زیباتر گردند. رنگ راستگویی بر لبانت بکش تا براقتر شوند. از سرخاب زندگی برای صورتت استفاده کن که در فروشگاههای ایمان عرضه می گردد. همیشه از صابون استغفار برای زدودن چرک گناهت استفاده کن که بوی بهشتی دارد. گوشواره ادب را زینت گوشهایت کن. با کرم وضو صورتت را نورانی کن. با بیمه عشق به خدا خود را از هر آسیبی مصون نگهدار.
سوال :امربه معروف و نهپی ازمنکر درمورد چادر وحجاب چگونه می تواند موثر باشد؟
بایک داستان واقعی باموضوع:می خواهم دختر چادری ها را خفه کنم...!
هیچ وقت در عمرم به اندازهای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم.
با تشکر از آقای “ وحید ” که این تجربه را ارسال فرمودند.
این متن خاطره یک روحانی جوان است. که پیشنهاد میدهیم تا انتها آنرا بخوانید.
بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود. از میان اتوبوسی که ما با آنها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.
لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمیدانستم با این همه بیحجاب و... چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آنها که خیلی شیطنت داشتند. ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.
یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.
داستان از اینجا شروع شد، روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم، لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آنها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچهها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان میآمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند؛ تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آنها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آنها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آنها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.
تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاصیافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله الوارف به نامه دختر جوانی که به تازگی در مشهد مقدس سؤالاتی درباره حجاب و فلسفهی آن مطرح کرده بود، پاسخ داد.
متن نامه و پاسخ معظم له به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
سلام علیکم؛
من دختری 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیدهام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه میکنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمیدانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه میداند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمیدانستند؟!
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دلهای مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پیجوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم. بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمة الله
دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشههای نیک و درست را در خود پرورش دهید. نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.
قبل از هر پاسخی دقت فرمایید که این جملهی «در کجای قرآن آمده …؟»، اخیراً توسط سایتها و سایر امکانات و ابزار تبلیغاتی وهابیت بسیار رایج شده است و شیعیان و اهل سنتی که خود را اهل اسلام میدانند و به همین دلیل میخواهند استناد به قرآن کریم نماید، باید بسیار مراقب این حقهی انحرافی باشند.
«در کجای قرآن آمده است …؟» استدلال کسانی است که در ابتدای اسلام مدعی شدند «حسبنا کتاب الله – کتاب خدا برای ما کافیست» و امروز هم مدعی هستند که کتاب خدا در اختیارمان هست و خودمان میخوانیم و نیازی به هیچ معلم، راهنما، عالم، مفسر و … نیز ندارد و به هر چه در ظاهر آیات آمده نیز به آن شکلی که خودمان میفهمیم استناد میکنیم! در واقع میگویند: کتابی در دست میگیریم، ولی خود دین جعل میکنیم.اگر چه همهی این ادعاها برای جلوگیری از فهم مردم از قرآن و اسلام به واسطهی تعلیم معصومین (ع) که معادن علم الهی و مخازن وحی هستند میباشد، اما همین ظاهر آیات قرآن کریم که برای همگان نیز قابل فهم میباشد، راه فرار و توجیه و ایجاد انحراف «به نام قرآن – علیه قرآن» را بر آنان بسته و دستور به اطاعت از رسول اکرم (ص) و اهل عصمت (ع) و راسخون در علم و … داده است. تا معلوم شود «حسبنا کتابالله» نه ریشهی قرآنی دارد و دلیل عقلی. بلکه مغایر با این آموزهها و عقل و فهم انسان است.
حال ما از آنان میپرسیم که در کجای قرآن آمده است که به ظاهر قرآن بسنده کنید – که میکنید؟ در کجای قرآن آمده که علم بدون معلم قابل فراگیری است – که مدعی هستید خودمان از کتاب همه چیز را میفهمیم؟ اگر این طور است چرا این همه مدرسه و دانشگاه و … دایر کردید، کافی بود که هفت میلیارد کتاب فیزیک یا ریاضی و یا … چاپ و توزیع میکردید تا همه انیشتن شوند. وانگهی در مورد احکام الهی میپرسیم: در کجای قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟ کجای قرآن کریم آمده که به هنگام نماز ابتدا باید نیت کرد و سپس تکبیر گفت؟ در کجایش آمده که قرائت سورهی حمد واجب است – دستور به ترتیب در کجایش آمده است؟ کجای قرآن نوشته که در هر رکعت باید یک رکوع و دو سجده نمود؟ در کجا آمده که مناسک حج چگونه و دفعات طواف چند دور است و نقطهی آغاز و پایان در طواف کجاست – اگر برعکس طواف کنیم چه میشود؟
تحمل سختی و مشقت جزئی از جریان زندگی هر انسانی است. (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). اگر رعایت حجاب دارای سختی هایی باشه انجام واجباتی نظیر نماز، روزه ،حج، جهاد و ... هم راحت و آسان نیست هر کدام سختی هایی به همراه خودش داره.
آیا از خواب ناز سحرگاه برخاستن ، وضو گرفتن و نماز خواندن رنج و سختی نداره؟ آیا در گرمای طاقت فرسای تابستان روزه گرفتن و تشنگی، گرسنگی رو تحمل کردن خستگی و زحمت نداره؟
در مورد حجاب هم تحمل این زحمت و سختی در مقابل آثار و برکاتی که خداوند قرار داده و از همه مهمتر خوشنودی خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار ناچیز و چه بسا شیرن و گواراست.
این رو هم نباید فراموش کرد کسانی که از حجاب گریزانند و عواقب بدی که در اثر بی حجابی و انحرافات اخلاقی دچار میشند و موحب از هم پاشیدن کانون خانواده و... میشه بسیار فراتر از سختی های ظاهری حجاب است. و از این بالاتر رنج و عذاب الهی در جهنم، اصلا قابل مقایسه با این زحمات نیست!
در رابطه با این بحث، آیه 216 سوره بقره رو می آورم : (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)؛ " چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید". سايت دختران باحجاب
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم. دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم . چیز عجیبی نبود . پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟ گفت: وقتی چادر سر می کنی ، من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم. دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم . چیز عجیبی نبود . پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟ گفت: وقتی چادر سر می کنی ، من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
بر حسب وظیفه باید چند جمله به عنوان وصیت و یا پیام برای شما امت مسلمان و خانواده گرامیام بنگارم...
تو ای خواهرم، همانطوری که دوستانم سفارش و وصیت نمودند که سیاهی چادرت کوبندهتر از سرخی خون من است؛ من هم سفارش میکنم در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد.
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،سایت جلوه ایثار نوشت: روحانی شهید خشایار مهدی امیر توبی درسال ۱۳۴۷ در تنکابن پا به عرصه گیتی نهاد، پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی با علاقه بسیاری به حوزه علمیه رفت و در آن جا مشغول به تحصیل علوم و معارف الهی گشت و از خرمن دانش استادان بزرگی خوشهها چید و کسب فیض نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تلاش گسترده و فعالیتی چشمگیر، نقش بسزایی در راه تبلیغ و انتشار دستورات و فرامین قرآنی و احکام درخشان اسلامی ایفا کرد و به عنوان یاری صدیق و پشتیبانی وارسته، در راه پشبرد اهداف انقلاب و شکوفایی آن از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
شاید میخواست بازوان کبود و پهلو شکسته را با سرانگشتانش و قلم موی مژگان بر آن بوم بلند با سیاه قلم آن نقاشی کند، در ۲۳/۳/۱۳۶۷ در سرزمین خونین شلمچه، روح بلندش به آسمان پرواز کرد، باری هیچ سینهای به اندازه سینه آسمان زخمی نیست. شهیدان بهتر از همه می دانند؛ چون آسمانیاند.
* وصیت نامه
«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا» (زمر/۵۳) ای بندگان من که نسبت به جان خودتان زیادهروی و ولخرجی و بیهوده کاری کردهاید از رحمت خدا مأیوس و ناامید نباشید، خداوند همه گناهان را میآمرزد.
با درود و سلام به پیشگاه مقدس آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- و نایب بر حقش، امام خمینی و با درود و سلام به امید امام و یاوران باوفا و دلسوز او و با درود و سلام به رزمندگان و شهدا و معلولین ومجروحین و با درود و سلام خدمت شما برادران و خواهران، پدران و مادران، جمیعاً سلام علیکم ورحمتالله.
بر حسب وظیفه باید چند جمله به عنوان وصیت و یا پیام برای شما امت مسلمان و خانواده گرامیام بنگارم: اول از همه، از کلیه برادران و خواهران و پدر و مادرم تقاضای عفو و بخشش دارم. * حاضر بودم که چندین دامادی این دنیا را بدهم و به این دامادی برسم
عزیزانی که در مراسم عزای من هستید، شما در مراسم عروسی من هستید و این دامادی چه صفایی دارد، حاضر بودم که چندین دامادی این دنیا را بدهم و به این دامادی برسم که رسیدم.
نکته دیگر این که برادران، جبههها را فراموش نکنید و سلاحم را بر دارید و بر خدا توکل کنید که پیروزی از آن شما و ما است و مطلب دیگر این که از استادم پوزش میخواهم که نتوانستم حق استادی او را ادا نمایم.
* در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد برادران و خواهران! موازین اسلام را رعایت کنید و تو ای خواهرم، همانطوری که دوستانم سفارش و وصیت نمودند که سیاهی چادرت کوبندهتر از سرخی خون من است؛ من هم چنین سفارشی را میکنم من خیلی روی حجاب خواهران خیلی حساس هستم؛ در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد. بقیه را در ادامه بخوانید
عصمت دولتشاهی آخرین زن رضا شاه در خاطرات خود به کشف حجاب و اینکه خود آنها نیز از بیحجابی خجالت میکشیدند اشاره میکند. وی میگوید:
در آن زمان کلیه طبقات مردم پایبند به اصول اخلاقی خاصی بودند. خانمها در کوچه و خیابان کمتر رفت و آمد میکردند. مسئله چادر نبود و بیشتر زنان در آن روزگار چاقچور داشتند که نوعی روبنده بود. در چنان اوضاع و احوالی، یک دفعه با زور و اعمال قدرت، دستور رفع حجاب داده شد. به همین جهت هم با عکسالعمل شدید مردم روبه رو شد.
یادم میآید ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم. این موضوع مربوط به طبقه خاصی نبود و عموم مردم از این دستور بدون مطالعه در رنج و عذاب بودند. رضاشاه دستور داده بود که همه ما باید بیحجاب باشیم. این کار اول بسیار مشکل بود، خجالت میکشیدیم و خیلی ناراحت بودیم. اوایل کلاه پوست سرمان میگذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم. سعی میکردیم کمتر در انظار ظاهر شویم و به همین جهت اغلب به بیرون شهر میرفتیم. یادم میآید در آن روزها معمولاً به باغ حسامالسلطنه در اکبرآباد میرفتم تا ناچار نباشم در انظار عموم مردم بیحجاب باشم. چون از خودمان اختیار نداشتیم مجبور به اطاعت از دستور شده بودیم.
در یوسف آباد تهران، خانوادهای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمیکرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره میرود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچهها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون میرود.
پس از گذشت چند ساعت، بچهها از بازی خسته شده و شروع به گریه میکنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچهها طول میکشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچهها میگیرد و بچهها میگویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله میرود و پرس و جو میکند؛ ولی قصاب اظهار بیاطلاعی میکند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی میرود و جریان را تعریف میکند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش میکنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بیاطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا میبردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو مییابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیریهای دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمیکرد و سر و سینه خود را نمیپوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونهای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم.
او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره میلرزید، اما چارهای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمیکرد که بدحجابی میتواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
با تخلیص، نقل از «فرشتگان زمین». ص 34 ـ تألیف عباس رحیمی، نشر جمال، قم، 1385.به نقل از گنجينه عفاف: مهدى نصيريان دهزيري . منبع:سایت http://www.hijabiran.com/page.php?pid=223&id=92
به نظر ما، بحث هایی که در باب «پوشش زن» می شود، بحث های خوبی است که انجام می گیرد، منتهی باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه های مربوط به «پوشش زن» از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد، اگر متأثر آز آن شد، خراب خواهد شد.
مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که «حجاب» داشته باشیم،اما «چادر» نباشد این فکر غلطی است نه اینکه من بخواهم بگویم: «چادر»، نوع منحصر است، نه، من می گویم: «چادر» بهترین نوع «حجاب» است؛ یک نشانة ملی ماست. هیچ اشکالی هم ندارد،هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد.
اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می تواند «چادر» باشد وهمان طور که عرض کردم «چادر» بهترین نوع «حجاب» است. البته می توان «محجّبه» بود و «چادر» هم نداشت؛ منتهی همینجا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضی ها از «چادر» فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛منتهی از «چادر» که فرارمی کنند، به آن «حجاب واقعی» بدون چادر هم رونمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد! شما خیال کرده اید؛ که اگر ما «چادر» را کنار گذاشتیم،فرضاً آن «مقنعة» کذایی و آن لباس های« وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ» و همان هایی را که درقرآن هست، درست کردیم،دست از سر ما بر می دارند؟ نه،آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند؛همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛مثل زمان شاه که عمل می شد. بیانات رهبری در دیدار با اعضای شورای فرهنگی،اجتماعی زنان
دوستان گرامی، با توجه به هجمه تبلیغاتی گسترده و فراگیر در جامعه علیه چادر به عنوان حجاب برتر٬ به نظرم رسید این بحث را مطرح کنم.
برای شروع بحث، من به سه دلیل به طور بسیار مختصر اشاره می کنم :
1- قرآن
یک آیه در قرآن آمده که برخی از مفسران از آن ، معنای پوشش با چادر را برداشت کرده اند. قرآن مجید در آیه 59 سوره مبارکه احزاب خطاب به پیامبرش فرمود: « یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» : «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که: خویشتن را با «جلباب» بپوشند که این کار برای این که به عفت شناخته شوند و از تعرض محفوظ بمانند، برای آنان بهتر است».
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است.. روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم.. شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود،...از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم...وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ،وقتی بین در و دیوار محسنش سقط شد،خونی شدم... خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد،و شما با من چکار کردید...شما کار را به جایی رساندید که میخواهند من و مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شده
خواسته یا ناخواسته دلفریبی می کرد و زیبایی صورتش را به انسان ها نشان میداد اما غافل از این که مردمان پاک زیبایی ظاهر او را نمی دیدند بلکه گداخته آتش های به پا خواسته از نافرمانی خداوند را می ببنند مردمانی پاک همچون رجبعلی خیاط. فرزند این عارف بزرگوار در گفتگو با کیهان فرهنگی می گوید: پدرم با چشم برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی از دوستان پدرم می گفت: یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم، یکدفعه دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه می کند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما می گوید: چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه می کند! فهمید. گفت: تو هم می خواهی ببینی که من چه می بینم؟ ببین"من نگاه کردم! دیدم همینطور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبال اوست سرایت می کند. جناب شیخ گفت: این زن راه می رود و روحش یقه مرا رفته، او راه می رود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم می برد.
الف - حجاب مفهومی عام دارد، لذا آن چه در قرآن یا احادیث در این مورد بیان شده است، تحت واژهی «سَتر» میباشد و بسیار فرق است بین «حجاب» با «سَتر». حجاب یعنی پرده و ستر یعنی پوشش. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید هیچ پیامبر و احدی با خدا تکلم نمینماید، مگر از پس حجاب. و شاید چون حجاب پردهای برای پوشاندن بدن میشود، اصطلاحاً به جای واژهی «سَتر» متداول شده است، اما اصل همان «سَتر» است. لذا وقتی از امام خمینی (ره) در مورد چادر سؤال میشود، به همین معنا اشاره نموده و میفرمایند: «اصل پوشش است و چادر از ادب زن ایرانی است».
زمان شاه بود.داشتيم باهم تو خيابون قدم ميزديم. يه خانم بي حجاب داشت جلومون راه مي رفت. فاطمه رفت جلو و بدون هيچ مقدمه اي ازش پرسيد :«ببخشيد خانم، اسم شما چيه؟» خانم با تعجب جواب داد: « زهرا، چطور مگه؟» فاطمه خنديد وگفت:« هم اسميم»، بعد گفت:« ميدوني چرا روي ماشينا چادر مي كشن؟» خانم كه هاج و واج مونده بود گفت:« لابد چون صاحباشون مي خوان سرما و گرما و گرد وغبار واينجور چيزا به ماشينشون آسيب نزنه».فاطمه گفت:« آفرين! من وتو هم بنده هاي خدا هستيم وخدا به خاطر علاقه اش به ما يه پوششي بهمون داده تا با اون از نگاه هاي نكبت بار بعضيا حفظ بشيم وآسيبي نبينيم».خصوصا اين كه هم نام حضرت فاطمه(س) هم هستيم...بعدها كه دوباره اون خانوم رو ديدم، محجبه شده بود».
در این نوشتارسعی شده تاثیر حجاب بر تعیین سطح حساسیت جنسی جامعه و اثرات ناشی از این پدیده بر جامعه، نوع نگاه شوهران به همسران در درون خانواده و نقش حجاب در تحکیم خانواده ها و نیز بهبود فضای کسب و کار جامعه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در این نوشتار سعی شده است حجاب به لحاظ تاثیراتی که در جامعه میگذارد بررسی شود تا ببینیم اگر اسلام حکم به حجاب نمیداد آیا باز هم این امر لازمهی جامعه سالم بود یا نه؟ منظور ما از پوشش و حجاب مناسب در اینجا نوعی از ظاهر اعم از پوشش، آرایش و رفتار است که حداقل تحریک جنس مخالف را در پی (یا دربر) داشته باشد. و در اینجا بیشتر به تاثیرات پوشش زنان تمرکز شده است و پرداختن به پوشش مناسب مردان مجالی دیگری میطلبد. نکتهی دیگر اینکه یقیناً بعضی از اثرات ذکر شده در اینجا در آغاز مسیر جامعهی روبه پوشش نامناسب به این شدت دیده نشده و نیاز به گذشت زمان و گسترش بیشتر بیحجابی خواهند داشت.
یکی از مهمترین اثرات پوشش مناسب این است که مردانی که فعلاً به لحاظ مالی، خانوادگی یا ... امکان ازدواج برایشان فراهم نیست، کمتر تحریک شده و لذا کمتر به مشکلات بعدی دچار خواهند شد. میل جنسی به گونهای است که شخص هر چه بیشتر در معرض عوامل تحریک کننده قرار بگیرد این میل بیشتر و بیشتر خواهد شد. شاید گفته شود اگر حجاب استفاده نشود افراد رفته رفته به ظاهر جنس مخالف عادت کرده و لذا مشکلاتی که جامعه ما گریبانگیر آنها شده است دیگر رخ نخواهد داد. درست است که اگر حجاب در جامعه نباشد افراد تا حد زیادی به بعضی حالات جنس مخالف عادت خواهند کرد –البته آنقدر ظواهر مختلف در جامعه وجود دارد که عادی شدن کامل این مسئله نیز محل بحث است- اما این نکته بر کسی پوشیده نیست که میل جنسی میلی نیست که با عادت کردن خاموش شود و به عفاف منجر شود. بلکه این امر سطح توقع جنسی افراد را بالاتر خواهد برد. و افراد به مراتب بالاتری فکر خواهند کرد.
شاید تنوعطلبی جنسی جوامع غربی که گاهی تا حد همجنس گرایی و خشونتِ جنسی نیز پیش میرود زاییدهی بالارفتن سطح توقع جنسی باشد. در حالیکه استفاده از پوشش مناسب، سطح تحریک جامعه را پایین نگه میدارد. مثال سادهای از بالا رفتن این توقع را شاید بتوان اینگونه بیان کرد: بالا رفتن سطح تحریک میتواند جوان گمراه را از مرحلهی چشمچرانی چهرهی دختران تا مرحلهی حتی تجاوز نیز پیش ببرد و اغراق نیست اگر بگوییم در جامعهای که مردان آن به دیدن ظاهر بدون پوشش مناسب زنان عادت کنند هیچ بزهکاری جنسی در آن جامعه دور از ذهن نخواهد بود. یکی دیگر از آسیبهای مهم بیحجابی این است که بانوان جامعه را به سمت هر چه زیباتر ظاهر شدن در سطح جامعه سوق خواهد داد. طبیعی است که حتی مردی با همسر زیبا اگر در جامعهای باشد که زنان آن با انواع چهرهها و آرایشها و لباسها جلوهگری میکنند (در حالیکه روز به روز ظاهر همسرش برایش عادیتر میشود و روز به روز گذر عمر ظاهر همسرش را فرسودهتر میکند) زنان و دختران جامعه را زیباتر از همسر خود خواهد دید (البته اگر حتی مرد اهل نگاه کردن هم نباشد بالاخره ناخودآگاه چهرههایی را خواهد دید)؛ و طبیعی است که این شرایط بر مرد و نگاهش به ظاهر همسرش تاثیر خواهد گذاشت و اگر مرد خیلی خویشتندار نباشد اقدام به روابط پنهانی، تلخ کردن زندگی با همسرش و حتی طلاق و ازدواج مجدد خواهد کرد (واضح است که اینجا نوعی از طلاق و ازدواج مجدد مورد نکوهش قرار گرفت که به خاطر هوسهای جنسی بوده باشند).
زنی که با آراستن خود از مردان دیگر دلبری میکند در آیندهای نهچندان دور، زنان زیباتر از او از مرد او دلبری خواهند کرد. همانگونه که گفته شد یکی از مشکلات بیحجابی این است که در چنین اجتماعی، زنان جامعه به سمت هر چه زیباتر نمودن ظاهر خود پیش خواهند رفت و ناخودآگاه رقابتی بین زنان جامعه بر سر این قضیه بوجود خواهد آمد و دور از ذهن نیست که در سطح جامعه، زنانی که از ظاهر زیباتری برخوردار باشند بیشتر مورد توجه و لطف! مردان قرار بگیرند و بقیه تواناییها و استعدادهای زنان تحت الشعاع قرار گیرند. از طرف دیگر اگر چنین فرهنگ جلوهگری و ظاهرسازی در جامعه رواج پیدا کند، دخترانی که از ظاهر خیلی زیبایی برخوردار نیستند بعید نیست که با مشکل ازدواج مواجه شوند. همچنین یکی دیگر از نکات مثبتی که بر حفظ پوشش مناسب در سطح جامعه مترتب است این است که از آنجا که مرد قبل از ازدواج انواع و اقسام زنان با ظاهر آرایش کرده و زیبای مختلف را رصد نکرده، لذا بعد از ازدواج ظاهر همسرش برایش بسیار جذاب بوده و همسرش را با کسی مقایسه نخواهد کرد و برای این چنین مردی ازدواج پایان محرومیت جنسی خواهد بود نه آغاز محدودیت. یکی دیگر از ثمرات جامعهی با کمترین عوامل محرک این است که فضای کسب و کار جامعه فضای عاری از افکار و رفتارهای جنسی شده به پویایی و بالارفتن بازده فعالیتها منجر خواهد شد. واضح است که اگر مردی همکارانش زنانی بدون پوشش مناسب باشند فکر و رفتار مرد را تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. پس میتوان گفت پوشش مناسب علاوه بر اینکه مانع از تحریک بیشتر افراد مجرد میشود، با پایین نگه داشتن سطح حساسیت جنسی جامعه، آن را تا حد زیادی از بزهها دور نگه میدارد و با جلوگیری از مقایسه همسران با زنان دیگر توسط شوهران و حفظ جذابیت زنان برای همسرانشان باعث تحکیم خانوادهها میگردد؛ حجاب مناسب همچنین با کاهش عوامل محرک، بازده فضای کسب و کار جامعه را بالا میبرد.
این نوع برخورد با دین یکی از انگلیسی ترین شیوه های برخورد با اعتقادات سایر ملل تلقی می شود که با حفظ پوسته و سطح دین نظیر حجاب مشکلی ندارد اما به شدت پیگیر به تغییر تمامی لایه زیرین دین است.
به گزارش مشرق به نقل از «تابناک»، همان گونه که پیش بینی می شد و مخاطبان نیز به این بازی پی برده بودند، یکی از برنامه های محوری «من و تو» بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب، با یک چینش حساب شده، یک دختر محجبه را در مسابقه خوانندگی اش راه داد و برنده یک دوره از این مسابقه کرد تا این پیغام را پیش روی مخاطب ایرانی قرار دهد که در رویکردی پاردوکسیکال می توان هر عملی که در اسلام حرام است را انجام داد و خود را متعهد به عمل به احکام اسلام نیز جلوه داد!
«آکادمی گوگوش» یکی از برنامه های محوری است که برای این شبکه بیننده جذب کرده و بسیاری از مخاطبان این شبکه ماهواره ای فارسی زبان تصور می کنند این برنامه برای شناسایی استعدادهای خوانندگی و معرفی آنها به افکارعمومی و در واقع یک سکوی پرش برای مستعدها در حوزه موسیقی پاپ محسوب می شود اما با گذشت چند دوره از برگزاری این برنامه و مشخص شدن فرجام خوانندگان این برنامه، همه چیز رنگ باخت.
برگزیدگان این برنامه که عمدتاً ار سطح متوسطی برخوردار بودند، با جایزه نقدی نه چندان بالای این برنامه تنها چند ویدئوکلیپ مستقل ساختند و به واسطه آنکه از توانمندی بالایی برخوردار نبودند، خیلی زود به حاشیه رفتند و حتی در میان آن گروه از خوانندگان متوسط آن سوی آبی نیز نتوانستند به مقبولیت و ماندگاری حداقلی دست یابند و کار تا آنجا بالا گرفت که برخی از آنها با حضور در دیگر شبکه های ماهواره ای به نادیده گرفته شدن توسط مسئولان برنامه ای که منتخبش بودند، اعتراض کردند.
روز سه شنبه 13 فروردین 92 حوالی ساعت سه بعد از ظهر، اخبار ورزشی شبکه خبر با پخش گزارشی نزدیک به پنج دقیقه، به موتور سواری زنان پرداخت.
در این گزارش، زنان موتور سوار ایرانی با حرکات نمایشی و ... در برابر دوربین، مهارت های! خود در این زمینه را نمایش داده و سپس به گفتگو با خبرنگار شبکه خبر می پرداختند.
نکته جالب توجه نیز آنکه مربی موتورسواران زن، یک مرد بود و با حضور در برابر دوربین از چگونگی تمرین های شاگردان خود سخن گفت!
جای سوال دارد که بعد از 34 سال از انقلاب اسلامی، نوع نگاه رسانه ملی به الگوسازی از زن مسلمان، تا چه اندازه به بیراهه رفته است و مسئولین هر از چندگاهی با شعارهای کلیشه ای و تکراری در این باره، انتظار دارند فرهنگ دینی و ملی کشور، به حد مطلوب و ایده آل نزدیک شود.
دوستان عزیز رسانه ملی ومسئولین ذی صلاح محترم لطفا بی حیایی خود را که از آن هیچ خیری هم ندیده اید رایج نکنید ...لطفا..
یزید بن معاویه که یکی از شاخههای شجره ننگین بنی امیّه است و در قرآن اصل این شجره ـ به اتّفاق مفسّرین شیعه و سنی ـ به عنوان «شجره ملعونه» یاد شده و دورنمای آفت بار بر اسلام را پیامبر اکرم (ص) در خواب دیدند و از دیدنش آشفته و ناراحت بیدار شدند.
آن حضرت در خواب دیدند: بوزینهها ومیمونهایی در محراب ومنبرشان بازی میکنند، وبر روی هم میجهند و شهوت رانی میکنند، لذا ناراحت و غمگین بیدار شدند، آنگاه آیه نازل شد که:
یعنی: «(ای رسول ما!) هنگامی که به تو گفتیم: پروردگارت بر همه مردم احاطه دارد و قرار ندادیم آنچه در خواب به تو نشان دادیم جز آزمایشی برای مردم و شجره ملعونه را و ما آنها را از عواقب آن میترسانیم ولی زیاد نمیکند آنها را جز طغیانِ بزرگی».
. «نقشه کشف حجاب» که از روز عاشورا پس از شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران فداکارش و تاراجِ اموال و اثاثیه آن حضرت و اهل بیتش شروع شد و چادر و مقنعه از سر زنها ربودند، ولی با عکس العملها و سخنرانیهای کوبنده اسیران اهل بیت مانند: امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و ام کلثوم (س) و سکینه (س) و فاطمه (س) روبرو و خنثی گردید.
همیشه دست های کوچکم به چادر مشکی ات دخیل می بستند!
وقتی چادرت را رها می کردم میان آن همه خانم چادری چه قدر سخت بود پیدا کردنت!
حالا که اگر گم ات کنم نمی ترسم
دیگر گم نمی شوم
چون میان این همه خانم مانتویی پیدا کردنت چه قدر آسان است!
سیاهی رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او..صورتش نمیبینی،اما در مقابل اویی.
اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد.....اگر اهلش باشی.
در اوج کرامت هست و تندیس متانت..
نزدیک،اما دور از دسترس...بی عشوه ولی دلربا...اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..
هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند.
پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود...
با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید....
او همان دختر عفیف و در پس پرده ی حجاب است...
حضرت آیه الله العظمی بهجت(ره): چادر بهترین پوشش برای خانمهاست چون تمامی مفاتن بدن را می پوشاند.خانمهای مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدد گرایی مضر پرهیز کنند.
اگر روابط دختر و پسر صميمي باشد ديگر بحث شهوت در كار نيست و آنهايي كه اين روابط را منع مي كنند در واقع با اصل صميميت و تعهد مخالفت مي كنند و براي كار خود دليل معقول و شرعي ندارند.
پاسخ :
مقدمه: تعاليم اسلامي براي آن است كه به انسان حيات و پويايي بخشد و به او روح و بينش و جنبش دهد[1] احكام اسلامي از تعادل و توازن خاصّي برخوردار بوده و مطابق با روحيّات و نيازمنديهاي واقعي او تنظيم شده است. حرف زدن زن و مرد و برخورد آنان در زندگي روزمرّه بدون اشكال است مانند روابطي كه استاد و دانشجوي در راستاي كسب علوم دارند و يا كارمندان ادارات با يكديگر برخورد مينمايد؛ اسلام ميگويد نه حبس و نه ركود و نه اختلاط و روابط آزاد، همواره در برخوردها بايد «اصل حريم» را حفظ نمود كه اين نوع رعايت از سنّت جاري مسلمين در زمان رسول اكرم (ص)[2] بوده است.
اسلام ميخواهد جامعه عاري از هرگونه نگاه و رفتار هوسآلود و سرشار از كار و فعاليت و تحصيل و پيشرفت باشد و دختر و پسر فارغ از دغدغههاي شهواني به كارهاي مورد نظر برسند با ذكر اين مقدمه به بررسي «توصيه صميمي شدن دختر و پسر» از منظر دين و اعتقادات ميپردازيم.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ریحانه ها و آدرس reyhaneha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.