خدایــــــــــــــا همیشه و هر لحظه به یـــــادم بیــــاور که:
نامحـــــــــرم ... نامحـــــــــــــرم اســــــــت
چه در دنیـــــــــای حقــــــــیقی
چه در دنیای مجــــــــــــازی
.
.
.
یادمـــــــــان بینداز .... فاطمه(س) را که از نابینــــا رو می پوشاند...
ک مرد تعریف میکند دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟! گفتم:ببخشید چی واقعا؟! گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد! گفتم:بله گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید! گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه! گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟ گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد حقاکه سرپایین انداختن کمه آره تو راست میگی ...
نظر مريم در كامنت ها و جواب ايشان: من شخصا هرگز زیر بار زور "حجاب اجباری" نمیریم... شاید اگه یه روزی در ایران حجاب آزاد بشه، با انتخاب خودم حجاب داشته باشم...
اما الان برای مقابله با این بسیجی ها هم که شده جلوشون وای می ایستم جوری که دلم میخواد لباس می پوشم... با اجبار، صاحب اعتقاد نمي شويد. با سلام... در جواب شما بايد گفت: انسان هيچ گاه به زور و اجبار داراي عقيده و گرايش نمي شود، و هيچ گاه نمي شود به كسي با زور عقيده اي را قبولاند... اما در مورد اينكه "حجاب اجباري" و يا حجاب آزاد از نظر شما چگونه برداشت مي شود، حرف ديگريست. البته شخصاً با حجاب اجباري موافق نيستم، و به صورت نسبي آن را قبول ندارم، ولي در مورد اينكه حجاب اجباري قرار است شما و امثال شما را محجبه و صاحب عقيده در مورد حجاب و پوشش كند، مخالفم. به اين معني كه اجباري كه در سطح جامعه با آن مواجه بوديد، فقط براي به اجرا در آمدن قانون كشور است كه، از تردد زنان و دختران با نوع پوشش باز و هوس انگيز جلوگيري مي شده است. نه اينكه شما روز بعد از تذكر ماموران، يك زن و يا دختر محجبه و معتقد بشويد... *حجاب در ايران آزاد مي شود؟ در مورد اينكه نوشتيد در ايران حجاب آزاد بشود، سوال اين است: آزادي در نوع پوشش زنان در يك كشور اسلامي كه با اصل فرامين قرآن كريم مغايرت دارد چگونه ممكن است؟ آزادي در پوشش(از نوعي كه شما مي خواهيد)، قرار است چه گزينه مثبتي را دست آورد شما كند، كه قبلا از آن محروم بوده ايد؟ چرا در دين اسلام ( قرآن و احاديث)، زنان را در جامعه، سفارش به پوشاندن زيبايي هاي خودشان كرده است؟ آيا اسلام با زيبايي مخالف است؟ يا با اين كار مي خواهد از زنان سوء استفاده نشود؟ آيا آزادي زن در هر نوع پوششي كه خودش خواست، حتي اگر لطف به زن باشد، ظلم به مردان و پسران جامعه نيست؟ يعني، مردان موظف به كنترل خود و چشم خود در مقابل زنان هستند، آيا اين منافاتي با اين دستور قرآن كريم ندارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
هرچقدر که در این سالها شاهد کم کاری مسئولان فرهنگی و اجرایی در مقوله ی ترویج حجاب و عفاف هستیم، خوشبختانه شاهدیم که به همت بچه حزب اللهی ها، در فضای مجازی برای آن تلاش قابل تقدیری انجام می شود، که البته در اجرای این کار خوب هم مثل هر کار خوب دیگری آفات و اشتباهاتی دیده می شود که لازم دیدم به آن بپردازم.
......
حجابی که عفاف به دنبال نداشته باشد و عفافی که با حجاب همراه نباشد، هر دو ناقصند و نامطلوب. در تبلیغ حجاب و عفاف باید هم معیارهای فقهی حجاب اعم از محدوده ی پوشش و زینت نداشتن رعایت شود و هم معیارهای عفیفانه مانند نداشتند عشوه گری و طنازی و جلب توجه
سوال: آیا آرایش کردن زنان در جامعه ظلم و حقی برگردن آنها میگذارد؟
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، رییس ستاد اقامه نماز کشور، امروز در جمع دانشجویان و استادان دانشگاهی استان چهارمحال و بختیاری با انتقاد شدید از این که برخی از خواص به سبب خودباختگی در برابر علم بیگانگان جایگاه علمی قرآن را نمیدانند، گفت: متأسفانه یکی از اساتید دانشگاه از دانشجویان خود خواسته است که آیات قرآن را در متن پایاننامه و تحقیقات خود نیاورند، بلکه در پاورقی بیاورند تا ارزش علمی کارشان کم نشود.
رییس ستاد اقامه نماز ادامه داد: حرام بودن تشبّه به کفار از دیدگاه مراجع به سبب خودباختگی است.
وی به مقایسه علم قرآن و علم بشری پرداخت و گفت: در علم حقوق هنوز مسأله تجاوز به آبرو مطرح نشده است در حالی که بیشترین تجاوز در جوامع به آبروی افراد صورت میگیرد و کسی نمیتواند به سبب اینکه فردی از او غیبت و آبروی او را برده شکایت کند، در حالی که حفظ آبرو در اسلام به عنوان یک حق آمده است.
این مفسر قرآن آرایش کردن دختران در دانشگاه را از نظر حقوقی ظلم دانست و گفت: آرایش دختران سبب سلب تمرکز علمی سایر دانشجویان میشود.
رییس بنیاد مهدویت کشور با تأکید بر اینکه بیهویتی، ما را به بیریشگی کشانده است، از بی توجهی به علوم مطرح در مباحث دینی انتقاد کرد و گفت: عدم تعقل برخی دانشجویان به حدی شده که به بهانه روشنفکری حاضر به تقلید از عالم نیستند، در حالی که مراجع تقلید از اساتید کتوشلواری تقلید میکنند و هیچ مرجع تقلیدی به بهانه اینکه دلیل تجویز یک دارو را نمیداند از دستور پزشک سرپیچی نمیکند.
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی افزود: به یک رییس جمهور سردار سازندگی میگویند، اما سردار سازندگی ذوالقرنین بود که سدی ساخت که هیچ میخی درون آن فرو نمیرفت، به یک رییس جمهور ابداع کننده گفتوگوی تمدنها میگویند در حالی که در قرآن هر چه «قالوا» و «قل» مطرح شده به معنی گفتوگوی تمدنها است و به یک دولت، دولت عدالتمحور میگویند در حالی که عدالت مطرح را قرآن در حق حیوانات بارکش نیز مطرح کرده است و حتی گفته است اگر ناخنتان بلند بود حق ندارید شیر بدوشید چرا که حیوان را اذیت میکند.
رییس ستاد اقامه نماز کشور اعلام کرد: اگر میتوانید یک حرف تازه بیاورید که در قرآن مطرح نشده باشد. قرآن مطرح کرده است که بهترین غذا شیر مادر است و اکنون پس از مدتها استفاده از شیر خشک، همایشهای بینالمللی شیر مادر را برگزار میکنند.
وی با بیان این که مهمترین سرمایه ملی خودتان هستید، پس خودتان را باور کنید، تصریح کرد: اکنون سرطان اخلاقی در دانشگاههای ما رواج پیدا کرده است و از نظر اخلاقی در حال سقوط هستیم.
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی در پایان خطاب به دانشجویان گفت: هویت خودتان را کشف کنید، قیمت شما بهشت است و به کمتر از آن راضی نشوید.
خواهرم برای اینکه زیباتر از همیشه باشی به این چند دستور عمل کن: چشمپوشی از گناهان را سورمه چشمانت کن که زیباتر گردند. رنگ راستگویی بر لبانت بکش تا براقتر شوند. از سرخاب زندگی برای صورتت استفاده کن که در فروشگاههای ایمان عرضه می گردد. همیشه از صابون استغفار برای زدودن چرک گناهت استفاده کن که بوی بهشتی دارد. گوشواره ادب را زینت گوشهایت کن. با کرم وضو صورتت را نورانی کن. با بیمه عشق به خدا خود را از هر آسیبی مصون نگهدار.
سوال :امربه معروف و نهپی ازمنکر درمورد چادر وحجاب چگونه می تواند موثر باشد؟
بایک داستان واقعی باموضوع:می خواهم دختر چادری ها را خفه کنم...!
هیچ وقت در عمرم به اندازهای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم.
با تشکر از آقای “ وحید ” که این تجربه را ارسال فرمودند.
این متن خاطره یک روحانی جوان است. که پیشنهاد میدهیم تا انتها آنرا بخوانید.
بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود. از میان اتوبوسی که ما با آنها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.
لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمیدانستم با این همه بیحجاب و... چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آنها که خیلی شیطنت داشتند. ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.
یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.
داستان از اینجا شروع شد، روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم، لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آنها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچهها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان میآمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند؛ تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آنها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آنها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آنها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.
تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاصیافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله الوارف به نامه دختر جوانی که به تازگی در مشهد مقدس سؤالاتی درباره حجاب و فلسفهی آن مطرح کرده بود، پاسخ داد.
متن نامه و پاسخ معظم له به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
سلام علیکم؛
من دختری 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیدهام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه میکنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمیدانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه میداند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمیدانستند؟!
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دلهای مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پیجوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم. بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمة الله
دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشههای نیک و درست را در خود پرورش دهید. نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.
قبل از هر پاسخی دقت فرمایید که این جملهی «در کجای قرآن آمده …؟»، اخیراً توسط سایتها و سایر امکانات و ابزار تبلیغاتی وهابیت بسیار رایج شده است و شیعیان و اهل سنتی که خود را اهل اسلام میدانند و به همین دلیل میخواهند استناد به قرآن کریم نماید، باید بسیار مراقب این حقهی انحرافی باشند.
«در کجای قرآن آمده است …؟» استدلال کسانی است که در ابتدای اسلام مدعی شدند «حسبنا کتاب الله – کتاب خدا برای ما کافیست» و امروز هم مدعی هستند که کتاب خدا در اختیارمان هست و خودمان میخوانیم و نیازی به هیچ معلم، راهنما، عالم، مفسر و … نیز ندارد و به هر چه در ظاهر آیات آمده نیز به آن شکلی که خودمان میفهمیم استناد میکنیم! در واقع میگویند: کتابی در دست میگیریم، ولی خود دین جعل میکنیم.اگر چه همهی این ادعاها برای جلوگیری از فهم مردم از قرآن و اسلام به واسطهی تعلیم معصومین (ع) که معادن علم الهی و مخازن وحی هستند میباشد، اما همین ظاهر آیات قرآن کریم که برای همگان نیز قابل فهم میباشد، راه فرار و توجیه و ایجاد انحراف «به نام قرآن – علیه قرآن» را بر آنان بسته و دستور به اطاعت از رسول اکرم (ص) و اهل عصمت (ع) و راسخون در علم و … داده است. تا معلوم شود «حسبنا کتابالله» نه ریشهی قرآنی دارد و دلیل عقلی. بلکه مغایر با این آموزهها و عقل و فهم انسان است.
حال ما از آنان میپرسیم که در کجای قرآن آمده است که به ظاهر قرآن بسنده کنید – که میکنید؟ در کجای قرآن آمده که علم بدون معلم قابل فراگیری است – که مدعی هستید خودمان از کتاب همه چیز را میفهمیم؟ اگر این طور است چرا این همه مدرسه و دانشگاه و … دایر کردید، کافی بود که هفت میلیارد کتاب فیزیک یا ریاضی و یا … چاپ و توزیع میکردید تا همه انیشتن شوند. وانگهی در مورد احکام الهی میپرسیم: در کجای قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟ کجای قرآن کریم آمده که به هنگام نماز ابتدا باید نیت کرد و سپس تکبیر گفت؟ در کجایش آمده که قرائت سورهی حمد واجب است – دستور به ترتیب در کجایش آمده است؟ کجای قرآن نوشته که در هر رکعت باید یک رکوع و دو سجده نمود؟ در کجا آمده که مناسک حج چگونه و دفعات طواف چند دور است و نقطهی آغاز و پایان در طواف کجاست – اگر برعکس طواف کنیم چه میشود؟
تحمل سختی و مشقت جزئی از جریان زندگی هر انسانی است. (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). اگر رعایت حجاب دارای سختی هایی باشه انجام واجباتی نظیر نماز، روزه ،حج، جهاد و ... هم راحت و آسان نیست هر کدام سختی هایی به همراه خودش داره.
آیا از خواب ناز سحرگاه برخاستن ، وضو گرفتن و نماز خواندن رنج و سختی نداره؟ آیا در گرمای طاقت فرسای تابستان روزه گرفتن و تشنگی، گرسنگی رو تحمل کردن خستگی و زحمت نداره؟
در مورد حجاب هم تحمل این زحمت و سختی در مقابل آثار و برکاتی که خداوند قرار داده و از همه مهمتر خوشنودی خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار ناچیز و چه بسا شیرن و گواراست.
این رو هم نباید فراموش کرد کسانی که از حجاب گریزانند و عواقب بدی که در اثر بی حجابی و انحرافات اخلاقی دچار میشند و موحب از هم پاشیدن کانون خانواده و... میشه بسیار فراتر از سختی های ظاهری حجاب است. و از این بالاتر رنج و عذاب الهی در جهنم، اصلا قابل مقایسه با این زحمات نیست!
در رابطه با این بحث، آیه 216 سوره بقره رو می آورم : (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)؛ " چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید". سايت دختران باحجاب
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم. دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم . چیز عجیبی نبود . پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟ گفت: وقتی چادر سر می کنی ، من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم. دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم . چیز عجیبی نبود . پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟ گفت: وقتی چادر سر می کنی ، من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
بر حسب وظیفه باید چند جمله به عنوان وصیت و یا پیام برای شما امت مسلمان و خانواده گرامیام بنگارم...
تو ای خواهرم، همانطوری که دوستانم سفارش و وصیت نمودند که سیاهی چادرت کوبندهتر از سرخی خون من است؛ من هم سفارش میکنم در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد.
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،سایت جلوه ایثار نوشت: روحانی شهید خشایار مهدی امیر توبی درسال ۱۳۴۷ در تنکابن پا به عرصه گیتی نهاد، پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی با علاقه بسیاری به حوزه علمیه رفت و در آن جا مشغول به تحصیل علوم و معارف الهی گشت و از خرمن دانش استادان بزرگی خوشهها چید و کسب فیض نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تلاش گسترده و فعالیتی چشمگیر، نقش بسزایی در راه تبلیغ و انتشار دستورات و فرامین قرآنی و احکام درخشان اسلامی ایفا کرد و به عنوان یاری صدیق و پشتیبانی وارسته، در راه پشبرد اهداف انقلاب و شکوفایی آن از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
شاید میخواست بازوان کبود و پهلو شکسته را با سرانگشتانش و قلم موی مژگان بر آن بوم بلند با سیاه قلم آن نقاشی کند، در ۲۳/۳/۱۳۶۷ در سرزمین خونین شلمچه، روح بلندش به آسمان پرواز کرد، باری هیچ سینهای به اندازه سینه آسمان زخمی نیست. شهیدان بهتر از همه می دانند؛ چون آسمانیاند.
* وصیت نامه
«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا» (زمر/۵۳) ای بندگان من که نسبت به جان خودتان زیادهروی و ولخرجی و بیهوده کاری کردهاید از رحمت خدا مأیوس و ناامید نباشید، خداوند همه گناهان را میآمرزد.
با درود و سلام به پیشگاه مقدس آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- و نایب بر حقش، امام خمینی و با درود و سلام به امید امام و یاوران باوفا و دلسوز او و با درود و سلام به رزمندگان و شهدا و معلولین ومجروحین و با درود و سلام خدمت شما برادران و خواهران، پدران و مادران، جمیعاً سلام علیکم ورحمتالله.
بر حسب وظیفه باید چند جمله به عنوان وصیت و یا پیام برای شما امت مسلمان و خانواده گرامیام بنگارم: اول از همه، از کلیه برادران و خواهران و پدر و مادرم تقاضای عفو و بخشش دارم. * حاضر بودم که چندین دامادی این دنیا را بدهم و به این دامادی برسم
عزیزانی که در مراسم عزای من هستید، شما در مراسم عروسی من هستید و این دامادی چه صفایی دارد، حاضر بودم که چندین دامادی این دنیا را بدهم و به این دامادی برسم که رسیدم.
نکته دیگر این که برادران، جبههها را فراموش نکنید و سلاحم را بر دارید و بر خدا توکل کنید که پیروزی از آن شما و ما است و مطلب دیگر این که از استادم پوزش میخواهم که نتوانستم حق استادی او را ادا نمایم.
* در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد برادران و خواهران! موازین اسلام را رعایت کنید و تو ای خواهرم، همانطوری که دوستانم سفارش و وصیت نمودند که سیاهی چادرت کوبندهتر از سرخی خون من است؛ من هم چنین سفارشی را میکنم من خیلی روی حجاب خواهران خیلی حساس هستم؛ در مراسم من هیچ بدحجابی نباید باشد. بقیه را در ادامه بخوانید
عصمت دولتشاهی آخرین زن رضا شاه در خاطرات خود به کشف حجاب و اینکه خود آنها نیز از بیحجابی خجالت میکشیدند اشاره میکند. وی میگوید:
در آن زمان کلیه طبقات مردم پایبند به اصول اخلاقی خاصی بودند. خانمها در کوچه و خیابان کمتر رفت و آمد میکردند. مسئله چادر نبود و بیشتر زنان در آن روزگار چاقچور داشتند که نوعی روبنده بود. در چنان اوضاع و احوالی، یک دفعه با زور و اعمال قدرت، دستور رفع حجاب داده شد. به همین جهت هم با عکسالعمل شدید مردم روبه رو شد.
یادم میآید ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم. این موضوع مربوط به طبقه خاصی نبود و عموم مردم از این دستور بدون مطالعه در رنج و عذاب بودند. رضاشاه دستور داده بود که همه ما باید بیحجاب باشیم. این کار اول بسیار مشکل بود، خجالت میکشیدیم و خیلی ناراحت بودیم. اوایل کلاه پوست سرمان میگذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم. سعی میکردیم کمتر در انظار ظاهر شویم و به همین جهت اغلب به بیرون شهر میرفتیم. یادم میآید در آن روزها معمولاً به باغ حسامالسلطنه در اکبرآباد میرفتم تا ناچار نباشم در انظار عموم مردم بیحجاب باشم. چون از خودمان اختیار نداشتیم مجبور به اطاعت از دستور شده بودیم.
در یوسف آباد تهران، خانوادهای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمیکرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره میرود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچهها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون میرود.
پس از گذشت چند ساعت، بچهها از بازی خسته شده و شروع به گریه میکنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچهها طول میکشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچهها میگیرد و بچهها میگویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله میرود و پرس و جو میکند؛ ولی قصاب اظهار بیاطلاعی میکند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی میرود و جریان را تعریف میکند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش میکنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بیاطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا میبردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو مییابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیریهای دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمیکرد و سر و سینه خود را نمیپوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونهای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم.
او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره میلرزید، اما چارهای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمیکرد که بدحجابی میتواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
با تخلیص، نقل از «فرشتگان زمین». ص 34 ـ تألیف عباس رحیمی، نشر جمال، قم، 1385.به نقل از گنجينه عفاف: مهدى نصيريان دهزيري . منبع:سایت http://www.hijabiran.com/page.php?pid=223&id=92
به نظر ما، بحث هایی که در باب «پوشش زن» می شود، بحث های خوبی است که انجام می گیرد، منتهی باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه های مربوط به «پوشش زن» از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد، اگر متأثر آز آن شد، خراب خواهد شد.
مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که «حجاب» داشته باشیم،اما «چادر» نباشد این فکر غلطی است نه اینکه من بخواهم بگویم: «چادر»، نوع منحصر است، نه، من می گویم: «چادر» بهترین نوع «حجاب» است؛ یک نشانة ملی ماست. هیچ اشکالی هم ندارد،هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد.
اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می تواند «چادر» باشد وهمان طور که عرض کردم «چادر» بهترین نوع «حجاب» است. البته می توان «محجّبه» بود و «چادر» هم نداشت؛ منتهی همینجا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضی ها از «چادر» فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛منتهی از «چادر» که فرارمی کنند، به آن «حجاب واقعی» بدون چادر هم رونمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد! شما خیال کرده اید؛ که اگر ما «چادر» را کنار گذاشتیم،فرضاً آن «مقنعة» کذایی و آن لباس های« وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ» و همان هایی را که درقرآن هست، درست کردیم،دست از سر ما بر می دارند؟ نه،آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند؛همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛مثل زمان شاه که عمل می شد. بیانات رهبری در دیدار با اعضای شورای فرهنگی،اجتماعی زنان
دوستان گرامی، با توجه به هجمه تبلیغاتی گسترده و فراگیر در جامعه علیه چادر به عنوان حجاب برتر٬ به نظرم رسید این بحث را مطرح کنم.
برای شروع بحث، من به سه دلیل به طور بسیار مختصر اشاره می کنم :
1- قرآن
یک آیه در قرآن آمده که برخی از مفسران از آن ، معنای پوشش با چادر را برداشت کرده اند. قرآن مجید در آیه 59 سوره مبارکه احزاب خطاب به پیامبرش فرمود: « یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» : «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که: خویشتن را با «جلباب» بپوشند که این کار برای این که به عفت شناخته شوند و از تعرض محفوظ بمانند، برای آنان بهتر است».
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است.. روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم.. شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود،...از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم...وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ،وقتی بین در و دیوار محسنش سقط شد،خونی شدم... خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد،و شما با من چکار کردید...شما کار را به جایی رساندید که میخواهند من و مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شده
خواسته یا ناخواسته دلفریبی می کرد و زیبایی صورتش را به انسان ها نشان میداد اما غافل از این که مردمان پاک زیبایی ظاهر او را نمی دیدند بلکه گداخته آتش های به پا خواسته از نافرمانی خداوند را می ببنند مردمانی پاک همچون رجبعلی خیاط. فرزند این عارف بزرگوار در گفتگو با کیهان فرهنگی می گوید: پدرم با چشم برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی از دوستان پدرم می گفت: یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم، یکدفعه دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه می کند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما می گوید: چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه می کند! فهمید. گفت: تو هم می خواهی ببینی که من چه می بینم؟ ببین"من نگاه کردم! دیدم همینطور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبال اوست سرایت می کند. جناب شیخ گفت: این زن راه می رود و روحش یقه مرا رفته، او راه می رود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم می برد.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ریحانه ها و آدرس reyhaneha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.